بسوی زندگی

آخرین مطالب
پیوندها

از حدود دو هفته پیش واحد ایمنی شرکت پیگیر آزمایشات دوره ای بودن و برنامه برای امروز تنظیم شد.

از دیروز غروب چیزی نخوردم و ناشتا بودیم .یه پسر جوان که خیلی هم سن نداشت مسول گرفتم آزمایشات دوره ای بود.ساعت هفت تو کارگاه بودم و چون بچه های ساختمون اداری هنوز نیومده بودن ،ایشون گفتن که اول بچه های کارگاه شروع کنیم.من و رییس کارگاه و یکی از همکاران کاپشن ها رو در آوردیم و من نفر سوم شدم و موقعی که سوزن تو دستم زد ترجیح دادم نگاه نکنم.😁ولی از دست راستم خون گرفت 😁.اینم از آزمایش های دوره ای امسال

حق نگهدارتون💐💐

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۴ ، ۱۱:۳۲
Hr Hr

جمعه هفته پیش اومدم مرخصی و قرار بود امروز برگردم ولی راستش پیچوندم و فردا حرکت میکنم

+مادرم دوره نقاهت بعد از عمل رو میگذرونه،هر روز تو خونه ورزش های خاصی باید انجام بده و عصر ها هم هر روز می بریمش فیزیوتراپی و بنده خدا مجبورا درد ها رو تحمل میکنه،

+به شب با پسر عمه هم رفتیم فست فودی شام  ساندویچ گرفتیم و موقع حساب مسئول صندوق گفت شانس تخفیف دارین اگه تاس بندازید و جفت شیش بیاد،پسرعمه گرامی تاس انداخت جفت پنج آورد ولی من به یارو گفتم من شانس ندارم و تاس نندازم سنگین تره،🤣 ولی باورم نشد جفت شیش آوردم و خیلی ذوق کردم و دختر پسرایی که اونجا داشتن شام مبخوردن از ذوق من خنده شون گرفت 😁 

+ یکی از هم روستایی هامون دوشنبه شب فوت کرده بود و صبح چهارشنبه مراسم خاکسپاری شد بود و پسراش و دخترانش کلی گربه کردن که هر سری یادم میاد حالم گرفته میشه😔

+بچه داداشم هم چند روزی شکم درد گرفته بود که بنا به دستور دکتر دو شب توی بیمارستان بستری شد و روز سوم شکر خدا مرخص شد

+واسه کارای مادرم چند باری رفتیم بیمارستان ،وایه روز پرستار بچه های به مدرسه رو آورده بودن برای خواندن سرود.چه لباس های قشنگی هم داشتن.

+از روز شنبه ظهرها میرفتم دم مدرسه بچه خواهرم و موقع تعطیل شدن مدرسه سوار ماشین ش می کردم و میبردمش اول مغازه و براش خوراکی جات می‌خریدم 

بچه ها فرشته های خدا بر روی زمین هستند ❤️❤️❤️

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۴ ، ۱۳:۳۴
Hr Hr

یاران و همراهان همیشگی سلام 

بنده خدا مادرم مدتی میشه دچار پا درد هستش،چندین و چندین بار به دکترهای مختلف بردیمش ولی چون آرتروز زانو داشت خیلی تاثیر نداشت و روز به روز پا دردش بیشتر و بیشتر شد.بلاخره بعد از این مدت تصمیم گرفتیم با برادرها که هر دو زانوی پاهاش رو عمل کنیم .هزینه های تقریبا گرون تموم شد ولی مادره و ارزش سلامتیش بیشتر از این حرفهاست.چهارشنبه هفته گذشته پای اولش عمل کرد و روز شنبه هم پای دوم.بعد از عمل تقریباً خیلی درد داشت و تلفنی که باهاش حرف زدم درد بعد از عمل مشخص بود و بهش روحیه دادیم تا این روزها رو سپری کنه.خدا رو شکر امشب از بیمارستان مرخص شد و آوردنش خونه.البته تا آخر هفته میرم مرخصی و دلم برا همه خانواده تنگ شده.

امیدوارم خدا زودتر بهش سلامتی کامل عنایت کنه.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۴ ، ۲۲:۰۱
Hr Hr

ای کبوتر تنها کجا رفتی......

این کبوتر تنها و غریب از سر غروب اومده بود و چه غریبانه به نظاره شهر نشسته بود

تا دم دمای صبح مهمان بود و با روشن شدن هوا رفته بود

دلم واسه غریبی ش سوخت

حس و حالش دقیقا شبیه من بود و یه جورایی کامل حالش رو متوجه بودم 

یاد یه فیلم زمان شاهی افتادم که روانشاد مرحوم فردین اینجوری میخوند: ای کبوتر بی پناهم .....🥹

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۴ ، ۰۲:۱۷
Hr Hr

یاران و همراهان همیشگی سلام

این چند روز هوا حسابی خنک و تازه و به قوای هوای دونفره شده😅 البته که من تنها هستم ولی در غروب‌ها و شبها و اول صبحی هوا حسابی خنک و سرد شده.

به رسم و همیشه تا سی و یک شهریور ماه توی تراس می‌خوابیدم و ساعت سه صبح به بعد از سرما یک لرز میزدم ولی هی پتو رو به خودم میپیچیدم😆از اول مهرماه خواستم تو اتاق بخوابم ولی حس خفگی داشت و منم مجبورا کنار در تراس دار میکشم و در هم نیمه باز می‌زارم و وقتی از سردی هوا بیدار میشم در رو می‌بندم😂

آخه کسی نیست بهم بگه مگه مجبوری😁

اصلا بیرون خوابیدن به لذت دیگه داره بخدا

فصل زیبای پاییز هم شروع شده و پاییزتون زیبا

حتما از عکسهای پاییزی که بگیرم اینجا میزارم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۴ ، ۱۳:۱۶
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

دیروز جمعه سر کار رفته بودم و تا ساعت دو اونجا بودم.بعد تعطیلی از اونجا زدم بیرون نمی‌دونم چرا یهویی گفتم تارتغریکی هوا وقت زیاد دارم و ب اره برم اطراف اصفهان به خواب و هوایی عوض کنم.یهو فرمون ماشین چرخوندم سمت جاده شهرکرد.

از آخرین بازی که اون سمت ها رفته بودم زمانی زیادی گذشته بود.جغده هم شلوغ بود و خیلی ها دیگه داشتن برمیگشتن و من تازه میرفتم.در اصل رفتم طرف سامان و چم ها.

یه زمانی با همکارم مجتبی اون سمت ها چندین بار رفته بودیم و کلا برام تجدید خاطره شد.چن نور،چم یوسفعلی ،چم کهریز،چم طاق و چه حیدر .در جاده کنار زاینده رود  چقدر حجم آب هم کم شده بود.از مغازه سوپری یه کم تنقلات خریدم و دوربین م رو هم آماده کردم و شروع به عکس گرفتن کردم.رفتم سر همون جای همیشگی و اصلا جای پارک نبود و چقدر جمعیت اونجا بودن.یه سری ها اومده بودن داخل رودخونه و حسابی آب بازی می‌کردن و از خوشحالی شون حس خوبی گرفتم.ذو تا قایق بادی هم بود که اونایی که سوار بودن جلیقه پوشیده بودن و با اونکه فاصله داشتن عکس گرفتم که اون پسره پرسید چرا عکس میگیری و منم خوشم نیومد از رفتارش و عکسشون حذف کردم با اونکه از نمای پشتشون عکس گرفتم.یه کم همون اطراف قدم زدم و همه اون خاطرات خوب رو مرور کردم و بعدش سوار ماشین شدم و از همون مسیر رفت دوباره برگشتم که جاده حسابی ترافیک داشت.سررفرصت عکسهاشون چندتایی اینجا می‌زارم.ایام به کامتون 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۴ ، ۰۶:۳۱
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

از ساعت شش عصر برق ها قطع شده و الان تو تراس فرش پهن کردم و خواهم تقریباً تاریک شده ،منتظرم ساعت هشت شب برق وصل بشه.باطری لپ تاپ هم شارژش تموم شد و جمع اش کردم.چایی هم به پا هستش .

امروز از صبح خونه هستم و سر کار هم نرفتم و به نظرم اشتباه کردم که نرفتم.

بیشترش به خواب گذشت.و نزدیک ظهر یه بسته سه ساعتها همراه اول گرفتم و رفتم فیلم دانلود کردم.ساعت نزدیک دوازده هم رفتم ماشین سوار شدن و یه پرس چلو مرغ واسه ناهار گرفتم.دیگه تنها و مجردی زندگی کردن بهتر از این نمیشه ها🥴

+ دیروز همکارم بهم میگفت که تو دلبستگی تو شهر غریب داری وگرنه اینجا موندگار نمیشدی،هر چی بهشون گفتم نه ،من با کسی نیستم و اصلا دوست دختری ندارم باورش نشد که نشد🤗🥴😅

+ این ماه مرداد که تموم شد با هیچ کدوم از همکاران بیرون نرفتم و خونه هم کسی نیومد یعنی اصلا حوصله کسی رو ندارم که بیان یا برم،شاید علتش به خاطر شرایط بد مالی هستش .

+هفته گذشته از حقوق اردیبهشت ماه علی الحساب به همه نفری 17 میلیون دادن و چاره ای هم نیست و باید با شرایط ساخت دیگه.بیچاره همکارای متاهل و مستاجر اونا چطوری زندگی میکنند.🥴

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۱۹:۲۰
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

امروز جمعه صبح زود از خواب بیدار شدم متاسفانه و همونجا زیر پتو هی با گوشی بازی کردم ،نزدیکای ساعت هفت دوباره گرفتم خوابیدم و تا یازده و خورده ای خوابیدم

،خیر سرم میخواستم برم  صبح سر کارم مثلاً🤗 باورم نمیشد این همه خوابیده باشم

بعد بیدار شدن یه چایی آماده کردم و ظهر برا ناهار از  اسنپ فود،یه چلو جوجه کباب سفارش دادم،تقریبا با اینکه مسافت نزدیک بود یه کم زیادی طول کشید آماده شدن و غرسالش،چند دقیقه به اینکه پیک برسه رفتم سوپری سر کوچه و لیموناد و بستنی فالوده ای گرفتم و پیک که غذا آورد ضمن تشکر یه بستنی بهش دادم که بنده خدا چقدر خوشحال شد.دمش گرم آدم خوش مشربی بود،

غذا و کیفیت ش خوب بود.

ساعت سه تا پنج هم برق قطع شد و از گرما پختیم😂

شارژر گوشی هم باز خراب شد و چند ساعت گوشی تو شارژ بوده زبون بسته ترکیده بازم امسال تا الان سه تا شارژر خریدم ولی همه شون داغ میکنم و از کار بیفتند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۱۳
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

وای که من چقدر تنبل شدم و این رفیق عزیزم رو خیلی وقته اپ نکردم

الان که دارم می‌نویسم تو چایخونه نشستم و همزمان که قلیون آدامس دارچین رو دارم دود میکنم و ترانه های زیبای ابی هم در حال پخش هستش،تقریبا اینجا خلوت هستش و هنوز شلوغ نشده و می‌خوام یه املت هم سفارش بدم🥴🤗

+ تو مسیر چایخونه یه خانمی بود که بچه کوچیکش رو روی یه سه چرخه داشت ها میداد که دو تا نایلون دستش بود که موقعی که از کنارش رد شدم بهم گفت آقا ساندویچ خونگی کالباس دارم نمی‌خوای تشکر کردم و گفتم نه،یه جورایی دلم رحمش گرفت که به خانم به این جوانی و زیبایی برا امرار معاش باید اینجوری کار کنه ، برگشتنی اگه ببینمش ازش میخرم ،امیدوارم ببینمش، مختصر و مفید گور پدر این رژیم منحوس کنن با این وضعیتی که برامون به وجود آوردن مسولین اشغال 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۱۳
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

چند روزی میشه که اومدم مرخصی،شهرستان سمت خراسان

اول از همه دیدن نوه هامون برام خیلی زیاد لذت بخشی و عشق بازی با نوه اخرمون که هفت ماهش هست بس که ناز و دوست داشتنی هستش♥️♥️♥️

+هفته گذشته موتور سیکلت نو خریدم اونم تکنو دویست بسی موتورسواری کیف میده و لذت بخشه

اگرچه هوا خیلی گرمه ولی بهرحال دیدن عزیزان و خانواده خیلی صفا داره و امیدوارم همیشه سلامت باشند و خدا حفظشون کنه

+به خاطر پادرد مادرم محبورا پله های خونه رو تغییر بدیم و امروز با دوتا دامادمون و خودم از صبح زود دست به کار شدیم و تا ظهر تموم شد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۳۸
Hr Hr