بسوی زندگی

دو سال گذشت...

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۵۴ ق.ظ

یاران و همرهان عزیز سلام 

الان که دارم این پست رو می‌نویسم توی خیابون ولیعصر اصفهان جلو سازمان تامین اجتماعی توی ماشینم نشستم و منتظرم ساعت هشت بشه تا در رو باز کنن.یادم رفته بود ساعت شروع کارشون شده هشت صبح.🤗

واقعا که به چه سرعتی داره عمر میگذره و چشم به هم زدم دوسال از ساخت این وبلاگم گذشت.وبلاگی که بازم نسبتا توش خوب نوشتم و خوب دوستان خوبی هم پیدا کردم هرچند اونها هم دیگه کمتر و کمتر مینویسند .

آقا صد تا مثل اینستا و تلگرام و اینا بیاد من بازم نوشتن توی وبلاگ رو به نوشتن توی اونها ترجیح میدم.نمیدونم چیه این وبلاگ که منو اینجوری اسیر کرده 😃🫡

+ از دوست خوب وبلاگ نویسم مهربان عزیز خیلی ممنونم که با اینکه متاهل شده و سر خونه زندگی ش و سر کار هست بازم نسبت به وبلاگم لطف دارن و همیشه اینجا سر میزنن🌹خوشبخت و عاقبت بخیر باشی رفیق وبلاگ نویس🫡🌹

+ دوشنبه هفته پیش یه اتفاق بدی برام افتاد که بعداً میام اینجا می‌نویسم 😔

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۱۰/۲۳
Hr Hr

نظرات  (۱)

سلام و درود

دقیقا وبلاگ یه حس خاصی داره

خواهش می کنم😊

شما هم به من لطف دارید و به وبلاگم همیشه سر می زنید🙏

پاسخ:
سلام و درود 
بله حرف شما درسته حس خاص و جالبی داره
این لطف و بزرگواری شماست که همیشه به من سر میزنین 🌹🙏🙏🙏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">