سفری کوتاه ...
یاران و همرهان عزیز سلام
پنج شنبه هفته گذشته قصد سفر به شهر پرند در اطراف تهران رو داشتم که به خونه خواهرم سر بزنم،دلم برا خواهر زاده ام یه ذره شده بود.ساعت هفت صبح حرکت کردم و از آزاده راه اصفهان کاشان رفتم تو دل جاده.من همیشه رانندگی توی جاده رو دوست دارم.چای خوردن پشت فرمون،هوای سرد و خنک ،آسمون آبی و مناظر کنار جاده .مسافرانی که با ماشین از کنارت رد میشن و خوشحالی توی چهرشون هست.بیابون و کوه و تپه ها.همه این زیبایی طی شد و ساعت دوازده و نیم رسیدم خونه خواهرم.از خوشحالی بچه های خواهرم به وجد اومدم.♥️♥️
لپ تاپم براشون روشن کردم و کمی فیلم دیدن و کلی ماچ و بغل و بوس ♥️♥️
بعدشم بردمشون مغازه اطراف خونه شون و کلی خوراکی و همچنین پیتزا براشون گرفتم.
بعدشم توپ آوردیم و توپ بازی کردیم و به من کلی خوش گذشت بهم.
صبح جمعه هم رفتیم ماشین سواری و دور دور .بازم براشون خوراکی گرفتیم و رفتیم بالای یه تپه و اونجا خوراکی ها رو خوردیم 😍 دوچرخه سواری هم کردن و چقدر خوش گذشت اون سفر کوتاه.
تا جمعه عصر خونه شون بودن.و ساعت چهار ازشون خداحافظی کردم.و توی شب که اومدم سمت نطنز مثل همیشه توقف کردم و با لیوان چایی ،ستاره های آسمون رو توی اون هوای سرد زمستونی تماشا کردم.
پاینده و سبز باشید 💚💚💚
سلام
خیلی هم خوب که به خواهرزاده هاتون سر زدید
تنتون سلامت😊