سوغاتی خوشمزه شمال
سلام
یکشنبه هفته گذشته ۲۱م اردیبهشت ماه به علت کمبود جا و تخریب بخشی از کارگاه به علت تغییر نقشه،رییس کارگاه دستور داد همکاران واحد ایمنی آقا م و خانم ا بیان به کانکس اداری،یه دختر پسر جوون و خوش مشرب،چند ماه میشه باهاشون همکار هستم و راستش خیلی دوست داشتم باهاشون هم اتاقی بشم.با پسره زیاد شوخی داریم و دختره هم یه کم از من خجالت می کشه و سنگین تر برخورد میکنه ولی راستش براشون روز اول بعد از جابه جایی میز و صندلی ،رانی خنک گرفتم که دختره کلی خوشحال شد و تشکر کرد راستش این یه ماه اخیر که کانکس شون میرفتم اونا هم خوراکی میداده و منم خوراکی میدادم.چنددروز گذشته این همکار خانم تشریف برده بودن مرخصی شمال،خوش به سعادتشان.امروز که اومدن سر کار از اینا هم برا من و هم اون یکی همکارم آورده بود،صادقانه اعتراف میکنم کلی خررررررر کیف شدم چون یادم نمیاد تا به حال از دختری سوغاتی هدیه گرفته باشم.به محض اینکه از سر کار برگشتم خونه هم زیتون ها و کلوچه رو خوردم و زیتون ها چقدر خوشمزه و لذیذ بود دمش گرم معرفتش بیست بود.اینم بگم سن من از این همکار خانم یازده سال بزرگتره🤗
عکسشم گرفتن تا اینجا به یادگار گذاشته باشم🫡😚
😁😁😁😁😁😁😁😁