بسوی زندگی

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

یاران و همرهان عزیز سلام 

از ساعت سه صبح بیدار شدم و توی اینترنت دارم میچرخم🫡اصلا هم خوابم نمیاد لعنتی.گفتم بیام وبلاگم رو آپ کنم و کمی توش بنویسم.

هفته گذشته که تموم شد از لحاظ کاری هفته پر مشغله ای بود حتی دیروز جمعه هم سر کار بودم و درگیر بیمه شرکت و پیمانکاران.خدا رو شکر که انجام شدن.

+ یکی از همکاران قدیمی شرکت که پیش مدیران شرکت بسیار عزیزه از چند ماه پیش برگشته سر کار و یه سمت غیر از کار قبلی خودش بهش دادن و کار قبلی ایشون رو سال پیش من عهده دار شدم چون ایشون تسویه حساب کرده بود.

حالا زمزمه ها برا بازگشتش به کار خودش شروع و به مدیر اداری مالی هم گفتن.منتها من گفتم به رییس خودم که تا آخر سال بزار خودم باشم و اون ور سال تحویلش بدم که بعید می‌دونم مسئولین اصلی حرفم رو قبول کنم.تا ببینم چی پیش بیاد.

امیدوارم هفته جاری کمتر حرص بخورم 🤗

ایام به کام تون🌹🌹

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۰۳ ، ۰۴:۳۲
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام

پنج شنبه هفته گذشته قصد سفر به شهر پرند در اطراف تهران رو داشتم که به خونه خواهرم سر بزنم،دلم برا خواهر زاده ام یه ذره شده بود.ساعت هفت صبح حرکت کردم و از آزاده راه اصفهان کاشان رفتم تو دل جاده.من همیشه رانندگی توی جاده رو دوست دارم.چای خوردن پشت فرمون،هوای سرد و خنک ،آسمون آبی و مناظر کنار جاده .مسافرانی که با ماشین از کنارت رد میشن و خوشحالی توی چهرشون هست.بیابون و کوه و تپه ها.همه این زیبایی طی شد و ساعت دوازده و نیم رسیدم خونه خواهرم.از خوشحالی بچه های خواهرم به وجد اومدم.♥️♥️

لپ تاپم براشون روشن کردم و کمی فیلم دیدن و کلی ماچ و بغل و بوس ♥️♥️

بعدشم بردمشون مغازه اطراف خونه شون و کلی خوراکی و همچنین پیتزا براشون گرفتم.

بعدشم توپ آوردیم و توپ بازی کردیم و به من کلی خوش گذشت بهم.

صبح جمعه هم رفتیم ماشین سواری و دور دور .بازم براشون خوراکی گرفتیم و رفتیم بالای یه تپه و اونجا خوراکی ها رو خوردیم 😍 دوچرخه سواری هم کردن و چقدر خوش گذشت اون سفر کوتاه.

تا جمعه عصر خونه شون بودن.و ساعت چهار ازشون خداحافظی کردم.و توی شب که اومدم سمت نطنز مثل همیشه توقف کردم و با لیوان چایی ،ستاره های آسمون رو توی اون هوای سرد زمستونی تماشا کردم.

پاینده و سبز باشید 💚💚💚

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۰۳ ، ۰۷:۳۵
Hr Hr