بسوی زندگی

پیوندها

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

سلام 

یکشنبه هفته گذشته ۲۱م اردیبهشت ماه به علت کمبود جا و تخریب بخشی از کارگاه به علت تغییر نقشه،رییس کارگاه دستور داد همکاران واحد ایمنی آقا م و خانم ا بیان به کانکس اداری،یه دختر پسر جوون و خوش مشرب،چند ماه میشه باهاشون همکار هستم  و راستش خیلی دوست داشتم باهاشون هم اتاقی بشم.با پسره زیاد شوخی داریم و دختره هم یه کم از من خجالت می کشه و سنگین تر برخورد می‌کنه ولی راستش براشون روز اول بعد از جابه جایی میز و صندلی ،رانی خنک گرفتم که دختره کلی خوشحال شد و تشکر کرد راستش این یه ماه اخیر که کانکس شون میرفتم اونا هم خوراکی می‌داده و منم خوراکی میدادم.چنددروز گذشته این همکار خانم تشریف برده بودن مرخصی شمال،خوش به سعادتشان.امروز که اومدن سر کار از اینا هم برا من و هم اون یکی همکارم آورده بود،صادقانه اعتراف میکنم کلی خررررررر کیف شدم چون یادم نمیاد تا به حال از دختری سوغاتی هدیه گرفته باشم.به محض اینکه از سر کار برگشتم خونه هم زیتون ها و کلوچه  رو خوردم و زیتون ها چقدر خوشمزه و لذیذ بود دمش گرم معرفتش بیست بود.اینم بگم سن من از این همکار خانم یازده سال بزرگتره🤗

عکسشم گرفتن تا اینجا به یادگار گذاشته باشم🫡😚

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۳۱
Hr Hr

یاران و همرهان عزیز سلام 

چقدر من بازم تنبل شدم و از آخرین بار خیلی روز گذشته که وبلاگم اپ کرده بودم.

از لحاظ کاری حسابی سرم شلوغ بود فروردین و اردیبهشت ،و یه جورایی از حجم کار پاره شدم،😅

چند سال پیش تقریبا سال ۹۵ و یا اوایل ۹۶ سر قسط ماشینم اجباراً مجبور شدم دوربین عکاسی م رو برا پاس شدن چک بفروشم.از اون زمان سالهای بعدش دوربین کامپکت ساده خریدم و کارهای عکاسی طبیعت اینها باهاش انجام میدادم ،امسالرتصمیم گرفتم یه دوربین عکاسی خوب بگیرم ولی قیمتها رو که نگاه میکردم سرم سوت کشید و به همین خاطر تصمیم گرفتم یه دوربین کارکرده خوب بگیرم که تعداد شاتهاش کم باشه.تقریبا از اول اردیبهشت ماه چندین مورد توی برنامه دیوار زنگ زدم ولی به خرید منتهی نمی شد.یا شاتها بالا بود یا یه جاش مشکل داشت ،زد و چهارشنبه ۱۷م اردیبهشت ماه توی برنامه دیوار دوربین نیکون رو دیدم که قیمتش مناسب بود و عصر از سر کار رفتم اونجا.با کمی مکافات توی اون ترافیک مغازه رو پیدا کردم.رفتم و سلام کردم و گفتم برا دوربین اومدم و فروشنده دوربین رو بهم داد

دوربین تمیزی بود و موقعی که به دستم گرفتمش یه جورایی به دلم نشست ،منتها رم  روش نداشت و پول رو براش کارت به کارت کردم.خوشحال و به اصطلاح خرکیف دوربین رو برداشتم و سوار ماشینم شدم و اومدم خونه .تمامی منوها و گزینه هاش رو چک کردم.

فرداش هم براش یه رم خریدم.در اولین فرصت باید برم تو دل طبیعت و از خجالت عکاسی در بیام و تلافی همه سالها عکاسی نکردن رو در بیارم😅😁

ایام به کام تون 🌹 🌹 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۷:۰۸
Hr Hr